چرا برخی افراد در روابط عاشقانه، از اشتباهات گذشته خود نمیتوانند رها شوند؟

1. تکرار الگوهای ناخودآگاه
بسیاری از ما بدون اینکه آگاه باشیم، الگوهای رفتاری مخربی را از روابط گذشتهمان تکرار میکنیم. این الگوها ریشه در تجربیات کودکی و روابط اولیهمان دارند. این الگوها میتوانند شامل انتخاب شریکهای مشابه، واکنشهای احساسی مشابه، و یا تکرار اشتباهات مشابه باشند. شناخت این الگوها قدم اول برای شکستن آنهاست. روانکاوی و طرحواره درمانی میتوانند در شناخت و تغییر این الگوها موثر باشند.
2. ترس از آسیبپذیری مجدد
تجربه شکست در یک رابطه میتواند باعث شود که از آسیبپذیری در روابط بعدی بترسیم. به همین دلیل، ممکن است ناخودآگاه رفتارهایی انجام دهیم که مانع صمیمیت و تعهد شوند. این ترس میتواند خود را به شکل ایجاد فاصله عاطفی، عدم اعتماد، یا حتی sabotaging رابطه نشان دهد. باید به خود یادآوری کنیم که بدون آسیبپذیری، عشق واقعی ممکن نیست.
3. عدم پردازش کامل احساسات
گاهی اوقات، بعد از یک رابطه ناموفق، به اندازه کافی به خودمان اجازه نمیدهیم که احساساتمان را پردازش کنیم. ممکن است سعی کنیم سریعاً از آن عبور کنیم یا احساساتمان را سرکوب کنیم. این سرکوب احساسات میتواند باعث شود که زخمهای عاطفی التیام پیدا نکنند و در روابط بعدی خود را نشان دهند. به خودتان زمان بدهید تا سوگواری کنید و احساساتتان را بپذیرید.
4. کاملا مطلوبسازی رابطه قبلی
گاهی اوقات، بعد از جدایی، رابطه قبلی را کاملا مطلوبسازی میکنیم و فقط جنبههای مثبت آن را به یاد میآوریم. این باعث میشود که نتوانیم واقعبینانه به اشتباهات آن رابطه نگاه کنیم و از آنها درس بگیریم.
5. نیاز به کنترل
اگر در رابطه قبلی احساس کردهاید که کنترل از دستتان خارج شده است، ممکن است در روابط بعدی سعی کنید با کنترل کردن شریک زندگی خود، احساس امنیت کنید.
6. کمبود اعتماد به نفس
تجربه شکست در یک رابطه میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس شود. این کمبود اعتماد به نفس میتواند باعث شود که در روابط بعدی احساس ناامنی کنید و به خودتان شک داشته باشید. روی تقویت اعتماد به نفس خود کار کنید. به خودتان یادآوری کنید که ارزشمند هستید و لیاقت یک رابطه سالم و شاد را دارید. 

9. ترس از تکرار درد
تجربه درد و رنج در رابطه قبلی، میتواند ترس عمیقی از تکرار آن در روابط بعدی ایجاد کند. این ترس، فرد را محتاط و محافظه کار می کند و مانع از برقراری ارتباط صمیمانه و عمیق با دیگران می شود.
10. انتظارات غیر واقع بینانه
گاهی اوقات انتظارات غیر واقع بینانه از یک رابطه کاملا مطلوب داریم که بر اساس فیلم ها و داستان ها شکل گرفته اند. وقتی واقعیت با این تصورات همخوانی ندارد، ناامید می شویم و اشتباهات رابطه قبلی را تکرار می کنیم.
11. عدم شناخت نیازهای خود
اگر نیازهای خود را به درستی نشناسیم و نتوانیم آنها را به طور موثر به شریک زندگی خود منتقل کنیم، احتمال تکرار اشتباهات رابطه قبلی افزایش می یابد. شناخت نیازها و اولویت ها، به انتخاب درست و ساختن یک رابطه رضایت بخش کمک می کند.
12. عدم برقراری ارتباط موثر
ناتوانی در برقراری ارتباط موثر و با صداقت با شریک زندگی، یکی از دلایل اصلی بروز مشکلات در روابط است. اگر نتوانیم احساسات، نیازها و نگرانی های خود را به طور واضح و محترمانه بیان کنیم، احتمال سوء تفاهم و تکرار اشتباهات گذشته وجود دارد.
13. حل نکردن مسائل حل نشده قبلی
اگر مسائل حل نشده ای از رابطه قبلی وجود داشته باشد، این مسائل میتوانند در روابط بعدی نیز خود را نشان دهند و باعث بروز مشکلات شوند. بهتر است قبل از ورود به یک رابطه جدید، مسائل حل نشده قبلی را به طور کامل بررسی و حل کنیم.
14. نداشتن حد و مرزهای سالم
نداشتن حد و مرزهای سالم در روابط، میتواند باعث سوء استفاده و تکرار اشتباهات گذشته شود. تعیین حد و مرزهای مشخص، به حفظ سلامت روان و ایجاد یک رابطه متقابل و محترمانه کمک می کند.
15. عدم خودآگاهی
خودآگاهی به معنای شناخت نقاط قوت و ضعف خود، آگاهی از الگوهای رفتاری و درک احساسات است. افرادی که خودآگاهی پایینی دارند، بیشتر در معرض تکرار اشتباهات گذشته در روابط خود هستند.
16. انتخاب شریک نامناسب
انتخاب شریک زندگی نامناسب، یکی از دلایل اصلی شکست در روابط است. اگر شریک زندگی شما با ارزش ها، اهداف و نیازهای شما همخوانی نداشته باشد، احتمال بروز مشکلات و تکرار اشتباهات گذشته افزایش می یابد.
17. عدم درخواست کمک
بسیاری از افراد از درخواست کمک برای حل مشکلات خود در روابط خودداری می کنند. مشاوره و روان درمانی میتوانند به افراد کمک کنند تا الگوهای رفتاری مخرب خود را شناسایی و تغییر دهند و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کنند.
18. بی توجهی به نشانه های هشدار دهنده
در ابتدای یک رابطه، اغلب نشانه های هشدار دهنده ای وجود دارند که نشان می دهند این رابطه برای شما مناسب نیست. بی توجهی به این نشانه ها میتواند منجر به تکرار اشتباهات گذشته و تجربه یک رابطه ناموفق دیگر شود.






خیلی مطلبت رو دوست داشتم، مخصوصا قسمت ترس از تکرار درد و الگوهای ناخودآگاه. یه مدت طولانی بود که میدیدم باز هم دارم همون آدمهایی رو جذب میکنم که بهم آسیب میزنن و واقعا نمیفهمیدم چرا… انگار یه چرخه بیپایان بود. تا اینکه یه روز با خودم گفتم بسه، باید یه کاری کنم. انتخاب شریک زندگی برام مثل خرید از سوپرمارکت شده بود، همیشه همون چیزهای تکراری رو برمیداشتم 😅 یادم میاد یه بار یه پسر رو اصلا دوست نداشتم ولی چون رفتارش شبیه بقیه بود فهمیدم دارم همون اشتباه رو تکرار میکنم!
کاش بیشتر در مورد این موضوع بنویسی، مثلا اینکه چطور میشه الگوهای مخرب رو زودتر تشخیص داد یا چطور میتونیم با ترس از صمیمیت کنار بیایم؟ مطالبت واقعا متفاوته و خیلی دوست دارم باز هم از این جور محتوا بخونم!
راستی اگه کسی تجربه مشابهی داره که چطور از شر این چرخههای تکراری خلاص شده، خوشحال میشم داستانش رو اینجا بشنوم 🙂 شاید بتونیم از تجربههای هم یاد بگیریم. من که هنوز تو این راهم و هر روز چیزای جدیدی کشف میکنم!
خیلی جالب بود وقتی توضیح دادی که بعضیا چطور رابطه قبلیشون رو مطلوب میکنن. منم به مدت یک سال فکر میکردم رابطه قبلیم عالیه و بعد فهمیدم دارم خودم رو گول میزنم. از خوندن بقیه مطلبای سایتت هم لذت بردم، انگار یه دنیای جدید کشف کردم!
وای چقدر این سرفصل ها رو خوندم انگار زندگی خودم رو تعریف کردن! منم همون آدمی بودم که همیشه تو روابط قدیمی گیر میکردم و فکر میکردم اگه بازم تلاش کنم همه چی درست میشه. اما بعد فهمیدم این فقط ترس از تنها موندن بود که داره منو نگه میداره.
یادمه یه مدت هرکی میومد تو زندگیم سریع میچسبیدم بهش چون حس میکردم دیگه کسی مثل اون قبلی نمیاد. غافل از اینکه دارم خودم رو گول میزنم و اصلا حواسم به نیازهای خودم نبود. بعدش کلی درد کشیدم تا فهمیدم این کارم چقدر اشتباه بوده.
حالا که فکر میکنم میبینم چقدر تو روابطم کنترل گر بودم. میخواستم همه چی عالی باشه وگرنه استرس میگرفتم. اما مگه میشه آدم رو عوض کرد؟ مگه میشه همه چی رو کنترل کرد؟ این طرز فکر فقط آرومش رو ازم گرفته بود.
یکی از بدترین چیزها این بود که نمیتونستم احساساتم رو درست پردازش کنم. همیشه یا میریختم تو کار یا میبستم دهنم رو. تا اینکه یه روز فهمیدم این احساسات نخورده داره از درون منو میخوره. حالا سعی میکنم بیشتر با خودم صادق باشم.
چیزی که خیلی بهم کمک کرد این بود که یاد گرفتم بگم “نه”. قبلا هرچیزی رو تحمل میکردم چون میترسیدم طرف منو رها کنه. اما حالا میدونم اگه کسی حد و مرزهام رو نشونه بگیره، ارزش موندن نداره. زندگی خیلی کوتاهه برای اینکه بخوای با آدم های اشتباه وقت بگذرونی.